دور جدید مباحثات تدارک نظری سازمان سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران

 

بخش دویم (1)

 

رفقای کارگر، کمونیست ها؛

 

در خبر است که جهت همگرائی در صفوف سوسیالیست های ایرانی، دور جدیدی از فعالیت ها آغاز گردیده است. از این رو که در شرایط وخیم سیاسی و اقتصادی امروز ایران، این کوشش ها سرنوشت کوشش های نا موفق گذشته را نیابد، درسگیری از گذشته و عدم تکرار تجربیات از سر گذرانده شده، از اهمیّت مرکزی برخردار می گردد. از این رو نسبت به آیندهء این حرکت، تک تک ما از همین امروز مسئول هستیم. من به سهم خود مجموعه ای از تجربیّات بخشی از فعالین «فراخوان کمونیستی» (2) را؛ در یک مقدمه و یک موخره؛  در اختیار شما قرار می دهم. امید است که بکاری آید!

 

مقدمه:

 

جمعبندی از مجموعه مباحثات «هم اندیشی چپ» در پاریس

 

http://www.4shared.com/mp3/5gCUTl-Q/neshast_3_fv_part_1.html http://www.4shared.com/mp3/WsIRqDTd/neshast_3_fv_part_2.html

 

 

 

چنین بر می آید که طیف کمونیست های حاضر در این نشست بر سر محورهای زیر توافق دارند:

 

1- در اثر رشد کمی و کیفی طبقهء کارگر ایران، شرایط عینی برای شکل گیری سازمان های مستقل اقتصادی و سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران آماده می باشد.

 

2- تشکل های اقتصادی نیمه مخفی (سازماندهی مخفی برای دخالت علنی) طبقهء کارگر ایران بایستی مستقل از قدرت و نهادهای دولتی سازمان یابند. تشکل سیاسی طبقهء کارگر ایران از جوش خوردن هسته ها و حوزه های حزبی مخفی خودکفا؛ با استقلال نسبت به ارادهء تشکل های کمونیستی موجود؛ در فردای ایران تشکیل خواهد گردید.

 

3  نظام سرمایه داری نظامی - انگلی جمهوری اسلامی ایران بزرگترین سد و مانع در راه شکلگیری سازمان های اقتصادی و سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران می باشد. کمونیست ها خواهان درهم شکستن ماشین سرکوب این نظام بدست توده های مردم سراسر ایران و جایگزینی این قدرت مستقیما با مدیریت شوراها و انجمن ها به مثابه قدرت اجرائی مستقیم توده ای و ایجاد شرایط لازم برای انتخاب آزاد دوره ای تمامی مسئولین مملکتی در همهء سطوح می باشند.

 

4 – کمونیست ها مخالف هرگونه دخالت دولت های خارجی در روند سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران و شکلگیری جایگزین دموکراتیک آن می باشند. با توجه به موزائیک تمدن های گوناگون ملل ساکن فلات پهناور ایران؛ آذری، افغان، بلوچ، ترک، ترکمن، عرب، فارس، کرد، لُر؛ قدرت در آیندهء ایران شایسته است تا از عدم تمرکز لازم و کافی برخوردار باشد. شکل مناسب برای این دموکراسی مستقیم توده ای امری ست که با توجه به شکلگیری قدرت در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران در هر منطقه خواهد داشت.

 

5 – طبقهء کارگر ایران و دیگر فاقدان سرمایه موتور اصلی سرنگونی جمهوری اسلامی در سراسر ایران خواهند بود. عدم شرکت فعال سیاسی طبقهء کارگر ایران در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی دیرتر و یا زودتر با دخالت فعال نهادهای بورژوائی رنگارنگ، چرخ انقلاب نوین جوان مردم سراسر این فلات پهناور را متوقف خواهد کرد و راه بازگشت به دوران سیاه بهره کشی انسان از انسان را از سر خواهد گرفت.

 

6 – کمونیست ها برای خروج از وضع موجود و ایجاد ارادهء سیاسی یگانه در جنبش کارگری ایران، چاره ای جز همگرائی در جنبش کمونیستی در سراسر ایران ندارند. این همگرائی تنها از طریق بحث و گفتگوی آزاد و عمومی اتخاذ خواهد گردید. برخی از کمونیست ها که به تعدد سازمان های سیاسی طبقهء کارگر ایران باور دارند این همگرائی را در «جبههء بزرگ هوادارن سوسیالیسم»، برخی دیگر از کمونیست ها که تنها به تشکل شورائی طبقهء کارگر باور دارند این همگرائی را «اتحاد عمل نیروهای کمونیستی» و برخی از کمونیست ها که به تشکل های اقتصادی گوناگون و ستاد سیاسی یگانه از گرایشات (اقشار) گوناگون طبقهء کارگر ایران باور دارندآنرا «تدارک نظری تشکیل سازمان سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران» می نامند. آنچه مسلم است بدون رایزنی و روشن نمودن اشتراکات ِناراضیان ِآرایش سیاسی موجود، در زمینهء همگرائی قدمی مشخص، بجلو برداشته نخواهد شد.

 

با توجه به سنت و الزامات امنیتی کار کمونیستی، بحث و گفتگوی حضوری علاقمندان، بدون تدارک نظری به نتیجهء مطلوب و تهیهء پلاتفرمی از توافقات عمومی جنبش کمونیستی جهت «همگرائی» در نظر و عمل، نخواهیم رسید. از این رو من به سهم خود علاقمندان به برگزاری چنین میزگردی از کمونیست های ایرانی در خارج از کشور را، به مشارکت در برگزاری چنین نشستی با استفاده از تعطیلات تابستان سال جاری تشویق می کنم.   

 

1-

http://www.iran-tribune.com/2009-02-16-23-03-32/2009-03-15-18-26-32/16077-2012-01-02-02-43-55

 

2- نخستین سند فراخوان کمونیستی بزبان فارسی و کوردی را در وبلاگ زیر می توانید مطالعه نمائید.

 

http://farakhancomonisti.blogspot.fr/2008/12/blog-post_08.html

 

موخره:

 

با توجه به آنچه در بالا؛ که در عمومی ترین شکل ممکن؛ بیان کردم، معتقدم که شکست ِکوشش های گذشتهء ما، نه ریشه در «نظر» که در شکل نامناسب سازماندهی کمونیستی داشته است. برخی از عزیزان به من خُرده می گیرند که از دیر باز به امر «شکل» بیش از «محتوی» اهمیّت می داده ام و می دهم. این رفقا از نظر من به چند نکتهء اساسی کمونیستی توجه کافی مبذول نمی دارند. یکم اینکه، من همواره به سازماندهی از پائین (محلی) «کمونیست» ی باور داشته ام و دارم. از سوی دیگر، من از دیرباز، تا قبل از شکلگیری سازمان سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران، هیچ گونه زیر یک سقف رفتن با «چپ» (نیروهای اقشار میانی جامعه) را به نفع سازماندهی سیاسی طبقهء کارگر ایران نمی دانستم و نمی دانم.

 

از این رو بر این باورم که نادیده گرفتن مرزهای بین برنامهء طبقهء کارگر و خواسته های «چپ» در ایران، در پراتیک اجتماعی، به درهم ریختگی صفوف پرولتاریای ایران، بیش از پیش دامن خواهد زد و تدارک سازمان سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران را به تعویق خواهد انداخت.

 

نکتهء دویمی که توجه این دسته از رفقای دست اندر کار را به آن جلب می کنم، تاثیری ست که شکل و محتوی بر روی یکدیگر دارند. از این رو لازم به تاکید نمی بینم که این اثر متقابل (دیالکتیکی) که در تشکل های دموکراتیک دائمی و روزمرّه است، در سازمان های اقتصادی و سیاسی طبقهء کارگر که عالیترین نوع دموکراسی را در مقابل دیدگان کلّ جامعه بنمایش می گذارند، از تقابل و تاثیر گذاری ویژه ای در کل هستی برخوردار است و در یک رابطهء ارگانیک همچون یک «تَن» تبیین می شود. رفقا، به عبارت دیگر عقل سالم تنها در بدن سالم یافت و بارور می شود!

 

رفقای کارگر، کمونیست ها، سخن کوتاه؛

 

از نظر من تمامی تجربیات گذشتهء ما برای همگرائی سوسیالیستی که؛ حتی قبل از ورود به بحث نظری (مبارزهء ایدئولوژیک)؛ زمینگر شده اند تنها دو دلیل ساده داشته اند:

 

یکم: ما بطور مزمن و تاریخی، در نظر و در عمل با «چپ»، مرزبندی سوسیالیستی نداشتیم و نمایندگان پر کبکبه و پر دبدبهء این بخش از نیروهای اجتماعی را در برهم زدن «سازماندهی» خود؛ با گرایشات رفرمیستی از یک سو و گرایشات آنارشیستی از دیگر سو؛ مشارکت دادیم.

 

دویم: بر مبنای این اشتباه سیاسی – تشکیلاتی، هرگز قادر نشدیم هسته های کمونیستی را هیچ کجای دنیا؛ مگر در هسته های مخفی  مراکز تولید و خدمات در داخل کشور؛ سازمان دهیم! از این رو برای برون رفت از «بن بست» کنونی؛ بویژه در فضای نیمه باز خارج از کشور؛ دو اشتباه را اکیدا نباید تکرار کنیم:

 

الف: ما را با «چپ»، در درون سازمان سیاسی طبقهء کارگر ایران کاری نیست! ما با «چپ» ها همه جا؛ در انجمن ها شوراها، اتحاد عمل ها و  حتی مجالس؛ بر علیه راست متحد و بر علیه اقتدار سرمایه هم پیمانیم اما، در تدارک سازمان سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران، شایسته است تا مرزهای سیاسی و برنامه ای خود را با «چپ» (انحرافات غیر سوسیالیستی چپ و راست) بروشنی ترسیم نمائیم.

 

ب: برای آغاز همگرائی و در نتیجه ایجاد پیش زمینهء تدارک بحث های نظری (مبارزهء ایدئولوژیک) شایسته است تا به اشکال مختلف سازماندهی سوسیالیستی توجه داشته باشیم و از هر شکل، سازماندهی غیر کمونیستی، بشدّت دوری کنیم. توجه داشته باشیم که ستاد سیاسی سراسر طبقهء کارگر ایران، شکلی جز سازماندهی شورائی را بر نمی تابد. بپذیریم که آجرهای این بنای عظیم که بیش از نیمی از جمعیّت ایران را نمایندگی خواهد کرد، هسته های کمونیستی هستند که در هر محل و آبادی و در هر مرکز تولید و توزیع و خدمات گسترش خواهند یافت. سازمان سیاسی سراسری که از بافتن این شبکه ها در یکدیگر، پوششی سیاسی بوسعت این فلات پهناور ایجاد خواهد کرد. هرگز از یاد نبریم که نخستین گام پس از این گردهمائی (و حتی قبل از این نشست!) ایجاد هسته های فراگیر سوسیالیستی از گرایشان مختلف جنبش کمونیستی ایران، در هر محل، در هر آبادی و در هر مرکز تولید و خدمات خواهد بود.

 

رفقای کارگر کمونیست ها؛

 

اگر از همین امروز قادر به سازماندهی کمونیستی در محلی زیست خود؛ فارغ از گرایشات مختلف موجود کارگری نشویم؛ حتی قبل از آغاز مبارزات ایدئولوژیک، شکست مجدد ما، از همین امروز قطعی خواهد بود!

 

هادی میتروی، چهارشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ماه 1391

 

hadi.mitravi@yahoo.com